Spiga

پاکدامنان





من آن زن ناخلفی هستم 
که هرزگی را با تمام وجود پذیرفتم
آنگاه که این واژه  را « تو » برایم معنا کردی
من تاج هرزگی را با افتخار بر سر نهادم
از آن زمان که تو خود را جزو پاک دامنان شمردی
و خدایانی که عاجزانه ستایش میکردی
در دودی غلیظ و سبک 
.تو را غسل تعمید دادند
فراموش نکن
 اگر زمانی با بت بزرگ
 در حال نیایش بودی
حضور یا عبور مرا نادیده بگیر
حتی از فکر کردن به من بر حذر باش
من بی اندازه ستاره بر دامن دارم 
و آنقدر آبی ام 
که حتی نیم نگاهی به سوی من 
در مسلکتان گناهیست کبیره
و کفاره ی آن
  روزهای طولانی مصلوب کردن توست 
در چهارچوب خانه ای که
صدها سال است ار آن گریخته ای
آری تو در وحشتناک ترین وضعیت
که تصورش
تمام وجودت را دچار هراس میکند 
مصلوب خواهی شد
و در برابر زنی هرزه 
کفاره ی گناهت را پس خواهی داد

0 comments: