Spiga

گردن ب ن د

چند گردنبند دیگر از سرنج ها بسازم
تا بوی خون را حس کنی 
و کجای پوست تنم را سوراخ کنم
 تا عمق فاجعه را ببینی
از آن زمان که تمام روز
 روی شیشه های شکسته 
قدم بر می داشتم
هزار سال گذشته
 اما زخم ها هنوز تازه اند
و گرمی خون میتواند
انگشتان یخ زده ام را به حرکت در آورد
من عاجزانه و مستأصل 
 در جستجوی 
یک میلیمتر مربع پوست بی حفره 
روی تنم هستم
جای بکری که در انتظار
 فرو کردن تیز ترین و گران ترین 
 سوزن موجود در بازار است
...تا خون استفراغ کند
سرنج ها را باید نخ کنم
.سرنج ها را باید نخ کنم

0 comments: