Spiga

دریائی ها

سکوت، دسته گلی بود
ميان حنجره‌ی من


ترانه‌ی ساحل
نسيم بوسه‌ی من بود و پلک باز تو بود.


بر آب ها پرنده‌ی باد،
ميان لانه‌ی صدها صدا پريشان بود.
بر آب ها ،
پرنده بی طاقت بود.


صدای تندر خيس،
و نور، نورِ ترِ آذرخش،
در آب، آيينه ای ‌ساخت
که قاب روشنی از شعله های دريا داشت.


نسيم بوسه و
پلک تو و

پرنده‌ی باد،
شدند آتش و دود
ميان حنجره‌ی من،
سکوت، دسته گلی بود

یداله رویائی

.