Spiga

farsi poem|Fatemeh Ekhtesari

عبور شوهر من از كنار شوهر تو
جدا جدا شدن ِ خاطرات آخر تو

به بوی مردگی یك اتاق، توو رفتن
فقط برای در آوردن غم از سر تو

لباس خواب مرا چنگ می زدی از شب
كشیده می شوم از دست های لاغر تو

!!به سطح خوشحال ِ زندگی ِ آدم وار
فرو شدن ته دنیای زودباور تو

↓ ِ عبور شوهر من پشت بی تفاوتی
!عبور شوهر تو از تن ِ معطّر تو

صدای خُرّ و پُفِ خنده دار شب هایم
سر ِ اضافه تری روی بالش ِ تر ِ تو

و پر زدند به یك جای پرت از غصّه
دو تا كلاغ سیاه از میان دفتر تو

«فاطمه اختصاری»
.

0 comments: