من مدتهاست که دیگرحیرت نمیکنم و نمی دانم این ابتدای ویرانیست یا اوج آن؟
چراباید حیرت کنم وقتی که زنی جنین زن و شوهر دیگری را در بطنش پرورش میدهد و به دنیا می آورد؛
یا اگر مردی زن حامله اش را سلاخی میکند و جسداو و فرزندش را دریک کیسه زباله به دریا پرتاب میکند.
چراحیرت کنم از ازدواج مردان و یا دو زن که کودکی بی سرپرست را به فرزندی قبول می کنند. حتی این که مردعطردختری را که عاشقش شده برای زنش هدیه می آورد هم تعجبی ندارد.
من دیگر خیلی وقت است حیرت نمیکنم وقتی اخبار اعلام می کند معلم های مدارس مذهبی به خردسالان تجاوزمیکنندوبعد از آن تصویر زن جوانی را نشان می دهد که هر پنج فرزندش را به نوبت خفه کرده است. حیرت نمیکنم وقتی مقدسین ومذهبی های تندرو با شعار "یا لواط" به سلول های دانشجویان زندانی یورش می برند و باز هم حیرت نمی کنم وقتی حکومت کشورم روشنفکران ودانشجویان را به دار می آویزد و ثروت ملی را روانه دیگرکشورهای مسلمان می کند. من واقعا حیرت نمیکنم وقتی می بینم شاخ و برگ علف های هرز دروغ تمامی یک زندگی را در بر می گیرد و دوباره و هزار باره همه با لبخند به هم صبح بخیر می گویند وعصرها با بوسه های مصنوعی میگویند:هانی من برگشتم...
تعجبی ندارد وقتی که داغ ترین ابرازاحساسات عاشقانه از طریق صفحه مانیتور صورت می پذیرد و بی پیرایه ترین دوستی ها فقط در دنیای مجازی و بین انسانهائی پدید می آید که هرگز ملاقاتی نداشته اند.
من حیرت نمیکنم که آدمی فیلسوف مآب همسر وفادار و عاشقش را با دختری خیابانی تاخت می زند و همچنین وقتی که می بینم فمنیستی دو آتشه با شوهر نزدیک ترین دوستش روابط عاشقانه دارد. "حیرت" صرفا یک واژه است؛ واژه ای که معنایش در جریان زندگی مدرن مسخ شده است. من دیگر از هیچ چیز، هیچ واقعه ، هیچ حرف و عملی حیرت نمی کنم...
3 comments:
12:46 PM, November 01, 2009
تکرار، تکراری که نمیذاره حیرت کنیم...و تکراری که نمیشه ندید
2:23 AM, November 03, 2009
سلام فرانك جان ، ولی من هميشه حيرت میكنم، چون نمیتونم دروغ را باور كنم و درسته كه تكرار آدم را سرد و خنثی میكنه، اما من نمیخوام باور كنم كه انسان میتونه پست باشه.
11:31 AM, November 03, 2009
با فاکتور تکرار آگالیلیان موافقم و برای پرستو خوشحالم که حیرت میکنه اینطوری زندگی یه مقدار هیجان پیدا میکنه.
Post a Comment