" Zahr " Artist Faarjam by Mostafa Heravi from Mostafa heravi on Vimeo.
Thursday, April 22, 2010 Posted by Faranak
Friday, April 16, 2010 Posted by Faranak
ما هرگز به کسی عشق نمی ورزیم. ما تنها به تصوری عشق می ورزیم که از کسی در سر داریم. ما تنها استنباط خود را و در نتیجه تنها خویشتن خویش را دوست داریم و بس.
این تفسیر کل مقولۀ عشق را شامل می شود. ما در معاشقۀ جنسی جویای لذتی هستیم که به واسطۀ بدن فرد بیگانه ای حاصل می گردد. اما در معاشقه ای که از نزدیکی جنسی تهی است لذتی را جویانیم که از تخیل خودمان منتج می شود
ادامه مطلب
Monday, April 12, 2010 Posted by Faranak
یادم می آید یکی از اساتید دانشگاه می گفت بگذارید مراجع، مساله ای که آزارش می دهد را بارها و بارها برایتان مطرح کند. حتی به او توصیه کنید آن را با تمام حسی که دارد بنویسد. می تواند نوشته اش را به فرد مورد اعتمادش بسپارد برای خواندن و یا آن را پاره کرده و دور بریزد. مهم این است که بارها و بارها مساله را بازگو کند زیرا هر بار، نکات بیشتری از آن موضوع برایش روشن می شود و از زاویه ی دید متفاوتی هم بدان خواهد نگریست. گاهی در این مرورها خودش به درمان های زیربنایی هم دست پیدا کرده و می تواند راه خروج را بیابد.
سال ها از آن روزهای دانشگاه و استاد و درس های روان شناسی گذشته است. سال ها برای درمان خود از گفت وگوی با آیینه و نوشتن استفاده کرده ام و حال امروز در آستانه ی 33 سالگی، در حالی که از ماه ها پیش برگ جدیدی از کتاب زندگی ام ورق خورده نیازمند درمانی دیگر بار هستم. این بار داستان من، داستان زندان است که این روزها دیگر تنها تجربه ی قشر یا گروه یا آدم های خاصی نیست بلکه تجربه ی مشترک بیشتر مردم است و برای هر کس منحصر به فرد.
در طول فعالیت های اجتماعی ام، به خصوص در حوزه ی زنان، از یک مقطع زمانی خاص، بازداشت فعالان شروع شد و روایت های زندان، سر فصل جدیدی را در نوشتار و یا مصاحبه های فعالان اجتماعی گشود. اما آنچه به خاطر دارم حداقل در محافل دوستانه، روایت شیرین و طنزآلود از روزهای زندان است
ادامه مطلب